چهل خط تایپ کردم، پاک کردم. خلاصهاش این بود که برام مهم نیس اینجا به دنیا اومدم یا کجاها میتونستم به دنیا بیام. من نمیخوام دور باشم حتی برای چند روز. نمیتونم. شرمم میاد چیزی که خراب شده و داره آسیب میزنه رو رها کنم و برم. مخصوصاً اگه اون چیز خونهام باشه.
+یاد اون جنگجوعه افتادم که کل عمرشو جنگید و یه دقیقه هم شمشیرشو زمین نذاشت. همه دیدن داره میجنگه ولی زخماشو هیچکس ندید.
فصل سکوت...برچسب : نویسنده : kinesis بازدید : 67